دومین فرشته زندگی مندومین فرشته زندگی من، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
اولین فرشته ی زندگی اولین فرشته ی زندگی ، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره
محفل عاشقانه مامحفل عاشقانه ما، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

دومین فرشته زندگی من

هفته ی 36 بارداری و تکمیل اتاق سامیار

سلام دوستان مهربون من و پسرم امروز هفته ی 36 بارداری من تمام شد و من وارد هفته ی 37 شدم . لحظه شماری ها ی با شدت بیشتری ادامه داره . امروز 1 بهمن آخرین روزی که سرکار میرم و دیگه خودم برای مرخصی زایمان آماده خواهم کرد. 24 دی بالاخره بعد از مدت ها انتظار  تخت و کمد سامیار مامان آوردند از شانس آسانسور خراب بود . عمو علی و عمو شهاب (شوهرعمه مهزیار) و عمه اعظم و آیلین برای کمک به بابایی و من آمدند و تخت و کمد آوردند بالا و پرده اتاق پسر گلی نصب شد. 25 دی خونه من و مهزیار خونه بودیم و جایی نرفتیم البته نمی شد بریم آسانسور خراب بود. با کمک مهزیار اتاق داداشش رو چیدیم و آماده کردیم. مهزیار بعد از آماده شدن اتاق و تخت دادا...
1 بهمن 1393

هفته ی 34 بارداری

سلام دوستان مهربون من و پسرم فردا هفته ی33 بارداری من تمام میشه و من وارد هفته ی 34 خواهم شد. هفته های زیادی منتظر رسیدن به این روزها و لحظه ها بودم. روزهای پر از فکر و اظطراب این روزها. از خدا میخوام بسلامتی بگذره و نی نی ام سالم و تندرست بغل بگیرم. روزهای انتهایی بارداری اولم فکر تنهایی همسرم بود توی یک شبی که بیمارستان رار بود باشم اما الان همش تو فکر مهزیارم و دلم حسابی براش تنگ میشه الان همسر و مادری هستم که دلش سه تکه شد . فکر شوهرم و نگرانی هایی که داره و به روی من نمیاره. فکر مهزیار که میخوام تنهاش بزارم و فکر سامیار که قرار بغلش بگیرم و دعا برای اینکه زردی نداشته باشه . آخه بچه ی دوستم 11 روز توی دستگاه بود و این 11 روزبر...
16 دی 1393

روزهای آذر93

سلام دوستان گل این روزها روزهای بسیار خوبی که با حس انتظار و گاهی ترس میگذره. روزهای خوبی که میدونم چند هفته دیگه بیشتر به دیدن سامیارم باقی نمونده و من و مهزیار و باباش حسابی منتظریم البته اونم انگار از ما بی قرارتره قربونش برم. تا داداشش باهاش حرف میزنه عکس العمل نشون میده تا جایی که مهزیار با سامیار دالی بازی میکنه و وروجک هم براش تکون میخوره. اگه یه دفعه صدام بلند بشه سر مهزیار مشت و لگد که از سامیار میخورم خلاصه دنیایی دارن این دو برادر با هم  دیگه و دنیایی دارم من با هر دوشون. سامیار عزیزم علاقه ی زیادی به سمت راست شکم مامانش داره سریع میرهه قلمبه میشه یه سمت که تقارن بدنم کاملا بهم میخوره فقط باید ببینید و بخندید . ...
3 دی 1393

تولد تولد تولدت مبارک(( فرشته ی آسمانی مامان نسرین زمینی شد))

دوستان گل و مهربون سلام ایمدوارم همگی شاد و نی نی هاتون خوب و سلامت باشند. امروز میخوام خبر تولد نی نی نازمون بهتون بدم. امیرماهان مامان نسرین در تاریخ 93/08/14 ساعت 13:18 زمینی شد . (( از دوستان خوب نی نی وبلاگی)) اینم عکس گل پسر خوشگلمون اینم آدرس وبلاگ امیر ماهان گل * امیر ماهان، ماه تابان زندگی ما * http://n92m.niniweblog.com/   ...
8 آذر 1393

اسم گل پسرمامان + خریدهای نی نی

سلام مامان های گرد و قلنبه و مامانی های نی نی دار پرکار تو این پست قرار اسم گل پسرمون براتون بنویسم. اسم پسرکوچولوی ما به امید خدا قرار سامیار باشه (( که معنای لغوی آن محافظ آتش است و معنی دیگر آن مرد ثروتمند می باشد. یک اسم اصیل ایرانی که درزمان کورش کبیر رواج داشته و نام یکی از سرداران بزرگ هخامنشی بوده است. البته  در زبان پهلوی سام به معنی سبیکه زر و سیم آمده و یار بمعنی دارنده میباشد ولی به مجاز بمعنی ثروتمند آمده است)) . از سال های پیش که هنوز نی نی در کار نبود مهزیار دوست داشت اسم داداشش مهیار باشه و منم دوست داشتم دختری داشته باشم و اسمش ملودی یا ماهک بزارم. اسم ملودی اینقدر تو خونه ی ما گفته...
2 آذر 1393

هفته ی 27 بارداری

دو ستان گل سلام چند روز که وارد هفته ی 27 بارداری شدم. دقیق بگم 26 هفته و 5 روز گذشته. وارد ماه هفت شدم با لطف خدای مهربون. آزمایش گلوکزم دادم که خدا روشکر نرمال بود. گل پسر مامان شیطونی میکنه و با ضربه هایی که میزنه باعث شادی داداش و بابایی میشه. البته من که خیلی ذوق میکنم اما گاهی هم با ضربه هاش شکمم درد میگیره. پست بعدی اسم گل پسر بهتون میگم و عکس خریدهایی که تا الان براش شده رو میزارم تا هم شما ببینید و هم به یادگار بمونه.     بارداری هفته بیست و هفتم   هفته بیست و هفتم بارداری نیز فرا رسید ، در این هفته او خواب و بیداریش نظم بیشتری پیدا میکند و تقریبا در ساعات مشخصی بیدار و در ساع...
25 آبان 1393

پسرگل مامان و شرکت در اولین عروسی

سلام عزیز دل مامان سلام شیطون مامان سلام رزمی کار مامان چکار میکنی تو دل مامان . قربونت برم شیطون خودم . وروجک از همین حالا اعلام میکنم هزارماشاا... از داداشی شیطون تری.تکون که میخری بابایی و داداشی میبینن و حال میکنن اما گاهی بد دل مامانی درد میگیره. عجیب به سمت راست شکم مامان علاقه داری و اگر جات تغییر کنه سریع برمیگردی سر جای اولت.   مامانی همش همین شکل میشینه و البته کتاب هم میخونه بیشتر هم در مورد دوران بارداری و نی نی ها   30 مهر ماه عروسی دایی بود. مامانی از 26 مهر مرخصی گرفت تا یه کوچولو به خودش برسه و قرار بود دوشنبه حرکت کنیم به سمت تهران . اما داداشش گلت با ا...
5 آبان 1393

روز جهانی کودک مبارک

  روز جهانی کودک بر همه ی کودکان وبلاگی و مامان های مهربونشون که کودک درونشون همیشه زنده و سرحال و همچنین پسرهای گل خودم مبارک. شیطون بلای مامان که هنوز تو دل مامانی انگار میدونه امروز روزش از صبح داره شیطونی میکنه قربونش برم عزیز مامان روزت مبارک انشاا... سال دیگه این موقع یه عکس خوشگلت بزارم تو وبلاگ.   ...
16 مهر 1393

دومین فرشته ی مامان نصف راه طی شد.

سلام پسر گلم سلام عزیز مامان سلام دومین فرشته ی زندگی مامان امروز 20 هفته ی بارداری تمام شد. خدا رو شکر که نصف راه سپری کردیم. عزیزم روزهایی رو که نگران بودم و تو مطب دکتر می نشستم و منتظر بودم صدای قلبت بشنوم فراموش نمی کنم. کنار بابایی بودم و دل تو دل هیچکدوم نبود و هر کدوم سعی داشتیم اون یکی دلداری بدیم. هفته ی 8 بودم و تو مطب دکتر نشسته بودم خانمی تماس گرفت و به منشی سوالی  رو گفت تا از دکتر بپرسه منشی ازش پرسید هفته ی چندی و اون خانم گفت 16 و منشی گفت اول 16 یا آخر 16 ... من و بابایی نگاه هم کردیم و هر دو با هم گفتیم انشاا... که من و تو هم در کنار هم سالم هفته ی16 رو سپری کنیم. الان خدا رو شکر هفته ی 20 تمام ش...
9 مهر 1393