هفت ماهگی(شهریور و مهر)
سلام خاله ها و نی نی ها
هورا من 7 ماه شدم. خیلی خوشحالم دارم بزرگ میشم حسابی دیگه راحت میشینم و با غلت زدن به همه جا سرک می کشم خیلی حال میده سینه خیز نمیرم . دندونم در نیاوردم آخه چه کاری من نمیدونم . منکه اینجوری راحتم بخدا . داداشم همش میگه سامیار تنبل نباش یه کاری بکن. چهار دست و پل برو .همسن های تو چهار دست و پا میرن بهش میگم مامان گفته دخترا زرنگ تر هستن داداشی. من پسرم دوست ندارم برم آخه چکار کنم
ولی اینم بگم هر کاری بخوام و دوست داشته باشم انجام میدم
ماهگرد 7 ماهگی من 16 شهریور
من و داداشی 10 شهریور
(( به چه زبونی بگم خسته شدم نمیخوام عکس بگیرم))
من و داداشی در حال دیدن تلویزیون اما مگه مامانی میزاره
4 شهریور رستوران هزاردستان
من و لوازم تحریر داداشم. نمیزارن پاره کنم چرااااا
من و داداشی 18 شهریور جشن عقد عموی پسرخاله ام
14 شهریور .داداش چقدر میخوابی پاششششو
25 شهریور تهران خونه ی مامان جون و باباجون
26 شهریور من عاشق سبد شده بودم و می نشستم توش و کلی حال میکردم
27 شهریور اراک راه برگشتن به اهواز
1 مهر مدرسه ی داداش مهزیار