دومین فرشته زندگی مندومین فرشته زندگی من، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه سن داره
اولین فرشته ی زندگی اولین فرشته ی زندگی ، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
محفل عاشقانه مامحفل عاشقانه ما، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

دومین فرشته زندگی من

هفته ی 34 بارداری

1393/10/16 9:51
نویسنده : مامان
790 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان مهربون من و پسرم

فردا هفته ی33 بارداری من تمام میشه و من وارد هفته ی 34 خواهم شد. هفته های زیادی منتظر رسیدن به این روزها و لحظه ها بودم. روزهای پر از فکر و اظطراب این روزها. از خدا میخوام بسلامتی بگذره و نی نی ام سالم و تندرست بغل بگیرم.

روزهای انتهایی بارداری اولم فکر تنهایی همسرم بود توی یک شبی که بیمارستان رار بود باشم اما الان همش تو فکر مهزیارم و دلم حسابی براش تنگ میشه الان همسر و مادری هستم که دلش سه تکه شد . فکر شوهرم و نگرانی هایی که داره و به روی من نمیاره. فکر مهزیار که میخوام تنهاش بزارم و فکر سامیار که قرار بغلش بگیرم و دعا برای اینکه زردی نداشته باشه . آخه بچه ی دوستم 11 روز توی دستگاه بود و این 11 روزبرای من فکر کنم در حد مامانش سخت گذشت. خدا روشکر مهزیار زردی نداشت شما هم دعا کنید سامیار زردی نداشته باشه.

هفتهی گذشته متاسفانه سرماخوردگی شدیدی گرفتیم من و مهزیار . مهزیار دو زو ط غیبت کرد و من فقط یک روز رکار رفتم. بابای مهزیار خیلی خیلی زحمت کشید با توجه به اینکه توی شرایط سخت کاری دانشگاه بود . دستش درد نکنه.

هنوز تخت و کمد پسرم نیومد و اتاقش آماده نشده . پرده ی اتاقش آماده است اما هنوز ساک بیمارستان پسرم و خودم آماده نیست . سامیار دیگه خریدی نداره البته بجز پوشک که هنوز نخریدیم. شنبه 13 دی رفتم دکتر خدا رو شکر اوضاع و احوالمون خوب بود. نی نی هم خوب بود و دکتر از سایزش راضی بود. تا 13 دی ماه و 33 هفته و 3 روز اضافه وزنم 8 کیلو بوده. دوست دارم دکتر یه سونو دیگه بفرستم تا بدونم وزن نی نی چقدر شده الان چون خواهرم همش میگه تو چیزی نمیخوری بچه ات ریز میشه و کمی نگرانم کرده . اینم گزارش این روزهای من و سامیار.

هفته 34 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟

وزن كودك شما به 2155 گرم رسیده است و اندازه بدن او هم حدود 45.5 سانتی متر شده است. لایه های چربی كه برای تنظیم دمای بدن او بعد از تولد مورد نیاز است در حال كامل شدن هستند كه در نتیجه بدن كودك شما حالت گردتری به خود گرفته است. سیستم عصبی مركزی او در حال تكمیل شدن است و اكنون ریه های او كاملا رشد كرده اند. اگر از احتمال بروز زایمان زودرس نگران هستید باید بدانید كه تقریبا 99% از كودكانی كه به این مرحله از رشد می رسند در خارج از رحم نیز قادر به ادامه حیات خواهند بود و بسیاری از آنها به عوارض درازمدت ناشی از زایمان زودرس مبتلا نخواهند شد.

 

هفته ی 34 بارداری دانستنی ها و اطلاعات جنین تغییرات کودک در رحم

شما چگونه تغییر می کنید؟

شما ممكن است اخیرا كمی احساس خستگی كنید كه كاملا قابل درك است. از فعالیت خود بكاهید و برای روز زایمان انرژی ذخیره كنید. اگر باید مدت زمان زیادی را روی پاهای خود بایستید از كمربند حاملگی استفاده كنید زیرا از شكم شما محافظت كرده و بخشی از وزن شما را در بقیه بدن پخش می كند. اگر هم به مدت طولانی نشسته یا خوابیده اید، به سرعت از جای خود بلند نشوید زیرا ممكن است خون در پاهای شما جمع شده باشد كه در نتیجه فشار خون شما (برای چند لحظه) افت می كند كه در نتیجه ممكن است در هنگام بلند شدن احساس سرگیجه داشته باشید.
اكثر ماماها به خانمهای حامله پیشنهاد می كنند كه از ماساژ پرینه (ماساژ ناحیه بین واژن و مقعد) استفاده كنند تا از پارگی آن در هنگام زایمان پیشگیری شود. اكنون زمان مناسبی برای انجام این كار است هرچند ممكن است این ماساژ برای برخی خانمها چندان راحت نباشد و همچنین انجام این ماساژ لزوما مانع پاره شدن پرینه نمی شود. به هر حال در این مورد از پزشك خود بپرسید و روش انجام آنرا فرا بگیرید.
شما ممكن است برآمدگی ها یا تاولهایی را بر روی شكم خود مشاهده كنید كه همراه با احساس خارش باشد. بروز این تاولها ممكن است تا كفل یا كشاله ران هم امتداد پیدا كند. این عارضه معمولا بی خطر بوده و بثورات و كهیرهای خارش دار دوران بارداری نامیده می شود. اما به هر حال در صورت مشاهده این موارد از پزشك خود بخواهید شما را معاینه كند تا از سلامت شما مطمئن شود. در ضمن اگر در تمام بدن خود احساس خارش دارید حتی اگر این خارش شدید نیست به پزشكتان اطلاع دهید.

هفته ی 34 بارداری دانستنی ها و اطلاعات جنین تغییرات کودک در رحم

فعالیت های این هفته

زایمان ممكن است زودتر از وقت مقرر رخ دهد پس برای آن برنامه ریزی كنید: شما ممكن است به زودی زایمان را تجربه كنید یا مدت زمان بستری بودن شما در بیمارستان بیشتر از آن چیزی باشد كه اكنون پیش بینی می كنید. كلید خانه خود را به حداقل یكی از بستگان یا دوستان خود بدهید تا در صورتی كه چیزی از منزل نیاز داشتید و خودتان قادر نبودید به خانه بیایید آن را برای شما بیاورند. دوستان یا بستگان شما باید در موقع ضرورت كارهای زیر را انجام دهند؛ پس كارها را تقسیم كرده و به آنها اطلاع بدهید:
- نگهداری از بقیه فرزندان شما در دوران زایمان و بستری بودن در بیمارستان؛
- بردن كودكان به مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه و برگرداندن آنها؛
- آب دادن به گلها و گیاهان، مراقبت از حیوان خانگی و گرفتن پیامها و نامه ها؛
- تعیین كسی كه كارهای شما را در محل كار انجام دهد یا هر وظیفه دیگری را كه بر عهده دارید متقبل شود؛
نام و شماره تماس این افراد را در كیف دستی خود قرار داده یا وارد گوشی تلفن همراه خود كنید تا بتوانید در هنگام نزدیك شدن زایمان به سرعت به آنها خبر بدهید.

پسندها (6)

نظرات (8)

مامان زهره
16 دی 93 10:04
به سلا متی امیدوارم سالیان زیادی در کنار هم به خوب و خوشی سپری کنید وسایه هر دو تون 120 سال رو سر بچه هاتون باشه آمین
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم . انشاا...
میم مثل مادر
20 دی 93 13:12
سلام مامانی.خوبید؟سرماخوردگی بهتره.همه از کوچیک و بزرگ حسابی درگیر سرماخوردگی هستند. زیاد دلواپس نباش.این ایام و ایام زایمان هم زود میاد و میره و شیرینی بعدش براتون میمونه.بهتره این روزها زیاد به حواشی فکر نکنی.فکر منفی هم نکن.انشاءا... که سامیار عزیز زردی نمیگیره.عزیزم یک تجربه در مورد زردی.اگه بچه خوب شیر بخوره چه شیر مادر چه شیر خشک و مایعات زیاد دفع کنه زردی به ندرت میگیره.من این را سر آرمان و باران تجربه کردم.سر آرمان شیر نداشتم و دادن آب خالی هم بنا به توصیه پزشک برای دفع مایعات بدن بهش خیلی سخت بود و اینقدر این بچه موند تا زردیش بالا رفت و این تجربه را سر باران نکردم و تا شیرم بیاد 30 سی سی شیر خشک میدادم و قطره شیر افزا خوردم و شیرم اومد و اون هم مدام مکید و زردیش خیلی پایین بود که نیاز به آزمایش هم نداشت و خوب تغذیه شد و زردی نگرفت.اگه مدام تغذیه بشه و شیر بخوره انشاءا... زردی نمیگیره.نگران نباش.به امید گذشت این روزهای پایانی و چشم انتظاری.
مامان
پاسخ
سلام عزیزم. خوبم خدا روشکر. انشاا... یکم نگرانم زودتر نیاد آخا شکمم خیلی اومده پایین.ممنون از راهنمایت خودم تو همین فکر بودم البته مهزیار زردی نداشت .خودشم خوب شیر میخورد اما هنوز تا الان ترشحی نداشته سینه ام . تو فکر خریدن قطره یر افزا هستم اما شیر خشک رو بهش فکر نکرده بودم. میرم تو کارش
کیان
20 دی 93 14:37
سلام خاله . ماه های آخر چطوره سخت که نمیگذره.ماه هفت که بیخطر تموم بشه دیگه آدم خیالش راحته در مورد پوشک باید بگم که بله پوشکم مولفیلکسه. من که راضیم . یعنی اگرم نا راضی باشم زبون ندارم که بگماین پشکارو زمانی که پشک قدیمیهای مولفیکس داشت جمع میشد بابا خرید.آخه بابایی دید این پوشک جدیدیاش دوتاکمتر داره این بود که از رو جدول رشد نشست حساب کرد که چه سایزایی نیازدارم رفتش به اندازه مصرف هشت نه ماهو خرید. امان از دست این باباهااااااا.قیمت روش ده تومنه ولی فکر کنم بابا چون کلی خرید هفتو پانصد گرفت. تو کارای دیگشم اینقدر پشت کار داشت خوب بود
مامان
پاسخ
سلام عزیزم راستشو بخوای چرا داره سخت میگذره . پای راستم خیلی درد میکنهو گاهی لنگ میزنه. اکثر دوستان همین پوشک استفاده میکنن و راضی هستند اما معلوم جناب پدر حسابی دستش تو کار بوده و حسابگرم هست.
نوشین
21 دی 93 18:42
ممنونم مامان جون برام خیلی دعا کن
مامان
پاسخ
نوشین جون عزیزم نگران نباش .حتما برات دعا میکنم عزیزم.
مامان حديث
22 دی 93 10:41
سلام سلام سلام من حديث جون با خبرهاي خوب اومدم بهم سر بزنيد...
مامان
پاسخ
عزیزم حتما بهت سر میزنم.
میم مثل مادر
24 دی 93 11:44
سلام.عزیزم اول بهتره ببینی که دکتر نوزادان تو بیمارستان یا دکتری که روزهای ابتدایی میبری پیشش چه شیری معرفی میکنه.هر دکتری یک نظری داره.بیشتر دکترها نان را معرفی میکنند چون در دسترس تره ولی دکتر نوزادان بیمارستان به ما بیومیل پلاس را معرفی کرد و دکتر خود باران هم که آلان پیشش ویزیت میشه این شیر را قبول داره تا نان.با اینکه سر آرمان نان را توصیه میکرد ولی این شیر شاید بهتر و جدیدتره و بیومیل پلاس ترکیبات شیر مادر را داره که البته بیومیل ساده هم هست که این ترکیبات را نداره ولی این شیر کمی بد گیر میاد و داروخانه ها کم میارنش.بیشتر دکترها نان یا ب ب لاک را میدن.بهتره زودتر نگیری موقع ترخیص شدن از دکترش بپرس بعد بگیر.
مامان
پاسخ
سلام عزیزم. ممنون پس حتما این کار میکنم. انشاا... که نیازی نشه. ممنون از راهنمایت.
مامانی نی نی
29 دی 93 12:22
سلام عزیزم. ببخشید که دیر اومدم چشم حتما می ذارم عکس پسرم رو. فقط یه مورد دیگه اینکه من یه وب قدیمی تر تو نی نی وبلاگ هم دارم که مطعلق به دختر 5 ساله ام فاطمه هستش. چون بیشتر اونجا بودم و باهاش خاطرات بیشتری دارم خیلی دوست دارم شما هم اونجا تشریف بیارید. این هم آدرسش http://fateme1389.niniweblog.com/post82.php عنوانشم هست ♥قصه های فاطمه ناناز و کاکا محمد♥ منتظر حضورت هستم عزیزم
مامان
پاسخ
عزیزم بسلامتی و دل خوش حتما بهتون سر میزنم. شاد باشید و سلامت.
مامانی نی نی
29 دی 93 12:23
در ضمن بهتون تبریک می گم. الان سه روزه که پا به ماه شدین. ان شالله به سلامتی کوچولوتون متولد بشه و بیاد تو بغلت که می دونم خییییییلی منتظرشی.
مامان
پاسخ
. ممنون عزیزم آره دیگه خیلی منتظرم و منتظریم. انشاا... همیشه برامون دعا کن ممنون.