آقا سامیار مهربون شده صاحب دو دندون
سلام خاله های مهربون و دوست های جون جونی
من بالاخره دندون درآوردم . البته من خیلی عجله نداشتم مامانم و بابا و داداشی هول بودن .هر روز دست تو دهن من بیچاره میکردن .البته راستش بخواید خودمم اذیت بودم همش لثه هام میخارید اما از دندون خبری نبود. این روند درد لثه ی من از 4 ماهگی به اوج خودش رسید .
مامان خانمی به حرف های مامان جون و خاله ها گوش کرد و 30 مرداد ماه وقتی من 6 ماه و نیم بودم برام آش دندونی درست کرد . عجب آشی بود به منم یه کوچولو دادن مزه مزه کردم اما از دندون خبری نشد تاااااااااا
اینکه بالاخره بعد از یک ماه و نیم بعد از پختن آش و بیقراری های زیاد من و گوش کشیدن های بسیار و برای رهایی از دست مامانی دوتا مرواریدهای سفید من یهویی خودشون با هم نشون دادن.
زمان جوانه زدن دندون اول سمت راست 21 مهر ماه و زمان حس دندون دوم 25 مهر
من خوشحالم بالاخره می تونم کباب بخورم
اولین سیبی که با یه دندون گاز زدم
کیک پرتقالی مامان پز به مناسبت دندون های من
گل پسر مامانی در 8 ماه و 10 روزگی صاحب دوتا مروارید خوشگل شد. چون توی ماه محرم بودیم و نمیشید جشنی برگزار بشه کیک پرتقالی کوچولویی درست کردم و با یه تزیین ساده شد کیک جشن دندونی 94/7/27