دومین فرشته زندگی مندومین فرشته زندگی من، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
اولین فرشته ی زندگی اولین فرشته ی زندگی ، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
محفل عاشقانه مامحفل عاشقانه ما، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

دومین فرشته زندگی من

مامان و دونه سیب در هفته 16 بارداری

1393/6/11 11:00
نویسنده : مامان
6,021 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دونه سیب مامان

سلام عزیزم خوبی دورت بگردم. خیلی شیرین شدی و برای خودت تو خونه جا پیدا کردی . خونه که میگم نه فقط خونه خودمون همه جا خونه ی مامان بزرگ ها ، خاله ها و ...

فامیل دو گروه شدن پیش بینی بعضی ها این پرنسی و بعضی ها پرنسس. من و بابایی و داداش هم متغیر حسمون ولی بدون عاشقتیم.

عزیز مامان تو خونواده مامانی بعد از ده سال نوه ی جدید داره میاد آره گلم داداش نوه ی 8 و آخری بوده و همه حسابی دلشون برای نی نی تنگ شده.

تو خونواده ی بابایی هم بعد از 9 سال شما 9 مین نوه هستی دورت بگردم.

این روزها حال مامانی خیلی خیلی بهتر شده غذا درست میکنه .کیک و دسر درست میکنه تا داداش و بابایی کمتر اذیت بشن. مامانی تو میوه خوردن تنبل حسابی از بچگی اینجوری بود باید پوست گرفته و تکه شده باشه تا بخوره. همیشه کسی بوده که جور مامانی رو بکشه این چند سال هم که بابایی زحمت کشیده اما بگم برات که سرکار بخاطر شما میوه میخورم،عصر هم منتظرم بابایی برسه تا بساط میوه ردیف بشه.خندونک

امسال تولد داداش 4 نفره و تولد مامانی هم 4 نفره برگزار شده با حضور شما دونه سیب من.29 تیر هم تولد داداشی بود که چون 29 فروردین براش جشن مفصل گرفته بودیم 4 نفره برگذار شد.

19مرداد تولدم بود که بابایی سبد گل بزرگی همراه با هدیه بسیاز زیبا که انگشتر خیلی خوشگلی بود خرید. داداشی هم یه نقاشی خوشگل کشیده بود. خاله مسی هم عصر ش بمون سر زد و منم کیک درست کردم و دور هم خوردیم.

چند روز بعد هم دقیق 22 مرداد مامان جون از تهران اومد تا به من و تو سر بزنه. اینم بنویسم که شنبه 25 مردادزلزله اومد البته ایلام اما ما حسش کردیم و حسابی ترسیدیم.غمگین پس لرزه ها تا چند روز ادامه داشت.ولی خدا روشکر تلفات جانی نداشت و خسارت ها مالی بود.

عزیز دلم دونه سیب مامان که الان شدی ماشا... اندازه ی یه گلابی بزرگ بوس 19 شهریور قرار برم سونوی آنومالی و امیدوارم یه جوری قرار بگیری که جنسیتت هم معلوم بشه که بتونیم برات خرید کنیم.

عزیز دلم امروز 11 شهریور ماه و شما 16 هفته ات کامل شده .محبت امیدوارم این روزها برای من و همه ی مامان های باردار بسلامتی و دل خوش بگذره و همه مون شما فرشته ها رو بسلامتی بغل بگیریم .

ني ني شكلك

هفته ی 16 بارداری

 

کودک شما چگونه تغییر می کند؟

با طولی به اندازه 11 سانتی متر و وزنی حدود 110 گرم كودك شما به اندازه یك گلابی بزرگ شده است! با این حال در سه هفته آینده او به سرعت رشد خواهد كرد؛ وزن او دو برابر شده و چند سانتی متر به طول او اضافه خواهد شد. اكنون اعضای قسمت پایینی بدن او بیشتر رشد كرده اند. سر او صافتر قرار گرفته است و چشمهای او در جلوی صورتش جای دارند. گوشهای او هم در نزدیكی محل نهایی شان قرار دارند. برخی از اندامهای بدن او كه كامل تر هستند (از جمله سیستم گردش خون و مجاری ادراری) مشغول فعالیت می باشند. قلب او روزانه در حدود 25 لیتر خون را پمپ می كند و كل خون او چندین بار در تمام بدن او می چرخد و در اواخر دوران حاملگی این مقدار به حدود 190 لیتر افزایش می یابد. پوست سر او نیز در حال شكل گیری است، هر جند موهای او هنوز هم قابل تشخیص نیستند. چشمهای او با اینكه بسته هستند به آرامی حركت می كنند و حتی رشد ناخنهای انگشتان پای او آغاز شده است.

 

شما چگونه تغییر می کنید؟

آیا اطرافیانتان به شما گفته اند كه چقدر جذاب به نظر می رسید؟ سرخی گونه ها (ناشی از حاملگی) یك واقعیت است كه عامل آن افزایش جریان خون در سطح پوست بدن می باشد. با تثبیت مقادیر هورمونها و كم شدن حالتهای تهوع خود شما نیز لذت بیشتری از این دوران می برید. همچنین به علت كاهش شدید احتمال سقط جنین پس از هفته چهاردهم شما دلواپسی چندانی نسبت به سلامت كودك خود نخواهید داشت و این هم عامل دیگری برای خوب بودن حال شما است!

به زودی شما یكی از بهترین لحظات حاملگی را تجربه خواهید كرد: احساس كردن حركت كودكی كه در شكم دارید. برخی از خانمهای حامله این لحظه مهیج را در هفته شانزدهم تجربه می كنند در حالی كه اكثر خانمها باید تا هفته هجدهم یا بیشتر منتظر بمانند. اگر این اولین حاملگی شماست چندان دلواپس نباشید. ممكن است این اتفاق تا هفته بیستم هم رخ ندهد. اولین حركتهای كودك ممكن است مثل لرزش حركت حبابهای هوا یا حتی شبیه به درست كردن ذرت بوداده به نظر بیایند. در هفته های بعد شما مطمئنا لگد زدن كودك را احساس خواهید كرد.

فعالیت های این هفته

حتی اگر در خانه می مانید برای یك آخرهفته رمانتیك برنامه ریزی كنید؛ وقتی نوزاد شما به دنیا بیاید دیگر شما و همسرتان قادر نخواهید بود كه یك آخر هفته را به تنهایی با هم بگذرانید. این موقعیت را از دست ندهید. بیشتر از این هم صبر نكنید زیرا با آغاز سه ماه سوم ممكن است مسافرت برای شما بسیار خسته كننده و زجرآور شود. اگر نمی توانید به مسافرت بروید در شهر خود بگردید و از مصاحبت با یكدیگر لذت ببرید. حتی یك شام دونفره و سینما هم می تواند گزینه خوبی باشد!

 
پسندها (3)

نظرات (4)

مامان كيان
11 شهریور 93 12:06
سلام مامانی چه خوب که اومدین با خبرهای خوب هر روز وبتونو چک میکردم. امیدوارم روزهای شیرین 4 نفرتون برقرار و شاد باشه. خوشحالم که بسلامتی وارد ماه سوم و خوشمزه بارداری شدین.
مامان
پاسخ
سلام عزیزم ممنون که بیادمون هستی و بمون سر میزنی. من و دونه سیب خیلی دوست داریم.
مامان
12 شهریور 93 15:07
سلام یعد از این همه سال اومدن یک نوه تازه خیلیییی شیرین و پر طرفداره.پس حسابی ته تغاریه و عزیز.ایشاءا....خوش قدم باشه. شما هم مردادی هستی؟خیلی جالب شد هم اسمامون خیلی بهم شبیه و هم تاریخ تولدمون....من هم مردادی ولی 29 هستم.شاید از نظر سنی هم نزدیک به هم باشیم.... پس کم مونده به دونستن جنسیت نی نی.... اول سالم باشه بعد هرچی خدا می خواد باشه که اون خیر و صلاح هرکسی را بهتر از خودش می دونه.به سلامتی
مامان
پاسخ
سلام عزیزم آره حسابی همگی منتظرن.قربونت انشاا... که خوش قدم باشه. چه جالب دوست مردادی من . خانمی من متولد 58 هستم. چیزی نمونده داداشش دیونه مون کرده هر شب خواب نی نی رو میبینه. منم همش دعام اینه که سالم باشه و فقط ازش سلامتی نی نی رو میخوام و البته همه ی نی نی های گل و ماماناشون.
fafa
15 شهریور 93 19:50
جیگر این نی نی رو من بخور ماشاللللله ایشالا به سالمتی دنیا بیاد و شیرینی زندگیتونو بیشتر کنه از احساسات داداشش هم بگو عکس پمادم برات میزارم الان تو وبم
مامان
پاسخ
سلام عزیزم انشاا... و همینطور مدام از خدا میخوام که عزیز خاله به زودی اگزماش برطرف بشه. ممنون بخاطر عکس چشم از احساسات داداش هم بیشتر مینویسم
میم مثل مادر
21 شهریور 93 11:41
سلام خوبی؟ عزیزم من متنها را قفل کپی کردم ولی برات متن اون دوتا شعر را که خواسته بودی گذاشتم. عروسک خوشگل من عروسک خوشگل من بشین کنار دل من شب شد لالا کن شب شد لالا کن دختر ناز خوب من نازنین محبوب من شب شد لالا کن شب شد لالا کن سر شبی عروسک من تو دل مامان و باباش خودشو جا می کنه میره لالا می کنه نه دیگه گریه می کنه نه دیگه زاری می کنه نه مثل بچه های بد داد و غوغا می کنه نه دیگه گریه میکنه نه دیگه زاری میکنه نه مثل بچه های بد داد و غوغا می کنه . . . . لالایی لا لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خواب حالا لا لالایی گل نی نی خوابهای خوب ببینی روی ابرها بشینی لا ل لا لالالا لا ل لا لالالا لا ل لا لا ل لا لالالا لا ل لا لالالا لا ل لا مامان خوبت پیشت می مونه قصه می خونه دونه به دونه دونه به دونه لا لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خواب حالا لا لالایی گل نی نی خوابهای خوب ببینی
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم